تحلیل لاریجانی از بیانیه اخیر روسیه با شورای همکاری خلیج فارس/ روس ها در کدام بازی گرفتار شدند؟
تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۲۸۵۰۱
به گزارش قدس آنلاین، شورای همکاری خلیج فارس و روسیه اخیرا بیانیه مشترکی صادر کردند که در آن از موضع امارات درباره جزایر سه گانه ایرانی حمایت شده است. این حرکت غلط و محکوم روسیه با واکنش های متعددی از طرف مسولان، نخبگان و عموم مردم ایران مواجه شده است و تحلیلگران مختلفی دیدگاه خود را درباره چرایی این اقدام غلط روسیه منتشر کرده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمدجواد لاریجانی کارشناس ارشد مسائل بین الملل و دیپلمات اسبق کشورمان در این باره گفتگویی انجام داده که به شرح زیر است:
درباره موضعگیری اخیر روسیه در بیانیه شورای همکاری کشورهای خلیج فارس و همچنین مسئله قفقاز که چند سالی است مطرح شده، بنظر شما نقش و موضع روسیه چه اهمیتی دارد و اساساً صورتبندی ماجرا در منطقه قفقاز چیست که باید نسبت به آن حساس بود؟
ابتدا بحث را درباره روابط با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس آغاز میکنم چون اخیراً موضعگیری شورای خلیج فارس با حضور وزیر خارجه روسیه واکنشهای مختلفی را برانگیخت؛ اولاً به نظر من کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس به علت ضعف قدرت ملی که دارند و وابستگی نهادینه شدهای که در ساختارشان هست، از طریق نزدیکی به آمریکا و برخی دول غربی _ولو بصورت سوری و نمادین_ احساس قدرت میکنند! این ویژگی کشورهای وابسته است و به نظر آنها این کار، بعنوان یک عنصر مثبت در تعامل با جمهوری اسلامی به نفع آنها خواهد بود و مصداق همان طنز معروف است که "من آنم که رستم بود پهلوان" و جبران آن احساس ضعف تاریخی و هویتی و نظامی هست که همیشه نسبت به جمهوری اسلامی داشته و دارند، در حالی که ما قائل به قدرت ملی خودمان هستیم و این از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است.
ما همواره با کشورها رابطه داریم اما براساس منافع ملی و احترام متقابل نه براساس وابستگی؛ دقیقا همین خصیصه است که جمهوری اسلامی را به یک شریک پایدار در صحنه جهانی تبدیل میکند؛ ضمناً ما معتقد هستیم که مناقشات مرزی باید بین دو کشور از طریق مذاکرات دوستانه حل شود و نقش قدرتهای خارجی منطقه نه تنها مشکلگشا نیست که مشکل آفرین هم هست؛
از طرف دیگر نزدیکی کشورهای خلیج فارس به ایران مورد تایید و نظر ما هم هست و از آن استقبال میکنیم چراکه جنبههای مختلفی دارد یعنی یک بازی چند سویه است؛ از یک طرف ناکامیهای وسیع کشورها در پیروی از سیاستهای شکستخورده آمریکا و غرب صهیونی در عراق، سوریه، یمن و افغانستان را شاهد بودیم که خسارات مالی زیادی دیدند و موفق هم نشدند؛ این بهتنهایی یک عنصر کلیدی است که کشورها به سمت ایران بیایند. از طرف دیگر توجه این کشورها به چین و روسیه بدون همراهی واشنگتن شدنی نیست؛ یعنی واشنگتن به نحوی با این نزدیکی لااقل در کوتاه مدت موافقت دارد و دلیلش این است که احساس میکند با نزدیک شدن این کشورها به روسیه و چین به نحوی نیاز آنها به نزدیکی با ایران کاهش پیدا میکند و با همین مانورهای خاص مانند تشکیل شورای همکاری خلیج فارس با حضور چین و روسیه، موجب دلتنگی ایران و کندی روابط کشور ما با چین و روسیه میشود.
مواضع ما البته آنطور که گفتم روشن و اصولی است. ما با کشورها براساس منافع مشروع و متقابل و نه وابستگی کار میکنیم. از طرفی دفاع و صیانت از منافع ملی ما یک وظیفه است و وظیفه ذاتی کشور است و در این مسئله مضایقه هم نمیکنیم؛ از طرفی بازیهای بین المللی را هم خوب میفهمیم و در پیگیری منافع خودمان فریب نمیخوریم.
اینجا نکته دیگری هم بگویم که در شطرنج روابط بینالمللی یک تئوری وجود دارد که ریشهاش در تئوری بازیهاست! قومیتهای کشورهایی که دارای مبنای ثابت برای استراتژیشان هستند در دراز مدت برنده هستند و کشورهایی که به طور مقطعی و در فرصتهای خاص مانورهای پیچیده خاصی میدهند ممکن است در کوتاه مدت منافعی داشته باشد ولی در دراز مدت این بازی بینالمللی برایشان نفع زیادی نخواهد داشت؛ لذا کشورهای دنیا باید وقتی با جمهوری اسلامی کار میکنند شأن و چهره ما را بشناسند.
ما کشوری هستیم که روی فرصت طلبیهای مقطعی مانور نمیدهیم چراکه شأن ما چنین ایجاب میکند. شما ادبیات من را میشناسید؛ شأن ما، شأن ام القرایی است و ما در دنیا پرچمدار عدالت بین المللی هستیم. دکترین «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ» داریم و اینها با حرکتهای مقطعی سازگار نیست لذا من میخواهم بگویم به تدریج از جمهوری اسلامی در صحنه بینالمللی رونمایی زیبایی صورت میگیرد یعنی اگر کشوری دنبال رابطه پایداری است که با دخالت سایر کشورها و نفوذ آنها بالا و پایین نمیکند با جمهوری اسلامی میتواند رابطه داشته باشد؛ نه دخالت و فشار آمریکا این رابطه را خراب کند و نه فشار کشور دیگر و این یک شأن بسیار بالایی است و این شأن را نباید با هیچ چیزی معامله کنیم.
در مورد قفقاز هم که اشاره کردید باید بگویم این مسائل از سرچشمههای مختلفی نشأت میگیرد؛ یکی از هم پاشیدگی شوروی سابق به طور طبیعی موجبات یک عدم استقراری در کل منطقه قفقاز شد و هنوز این منطقه چهره ثابت خودش را به دست نیاورده است؛ نکته دوم بعضی کشورهای همسایه ما هستند که آنها در سیاست خارجی یک نوسان بسیار شدیدی دارند ولی عمدتاً ماشینهایشان در مدار منافع آمریکا پارک شده است و اگر چه گاهی مواضع به ظاهر ضدآمریکایی و مستقلانه میگیرند اما تقریباً عمر این مواضع دو تا سه هفته است و بعد از آن معکوس میشوند. این کشورها تنها عنصری که به آن چسبیدهاند همزیستی زبانی و قومی است که آن هم چندان زیاد نیست یعنی مثلاً هم زیستی قومی و زبانی مردم ترکیه با مغولستان خیلی بعید است؛ اگرچه ریشههای کلمات پایه های ترکی دارد ولی آنقدر تفاوت در فرهنگ و زبان و تاریخ و همه چیز وجود دارد که بستن اینها فقط به یک ریشه چند لغت ترکی به هیچ وجه کفاف نمیکند.
میخواهم بگویم مسائل آن منطقه مسائل پیچیدهای است؛ در منطقه سینک یانگ مغولستان ما با یک جریان خطرناکی از سلفی گری روبهرو هستیم که به هیچوجه به نفع هیچ کشوری نیست؛ البته فشار بر روی مسلمانها سبب شده که این جریان رشد کند و اگر در این کشور فشار نژادی از جهات مختلف نبود هرگز این اتفاق نمیافتاد.
نکته بعد مسئله سرپلهایی است که آمریکا میخواهد در این منطقه بزند که در بعضی کشورها موفق بوده مثل قرقیزستان؛ منتها به علت ناپایداری خود این کشورها این سرپلها هم سرپلهای محکمی نیست. ناپایداریهای بسیار قومی و سیاسی وجود دارد، نفوذ وسیعی که روسیه امروز در همه کشورها دارد سبب شده که این سرپلها چندان قوت نداشته باشد. نقش عنصر صهیونی هم در این زمینه بد نیست که مورد توجه قرار بگیرد. اگرچه این نقش باز هم اهمیتش نباید خیلی بالا گرفته شود مثلاً تحرکات آنها در مورد جمهوری آذربایجان! این تحرکات قطعا تحریک آمیز است.
جمهوری اسلامی و سیاستهایش تولید فشارهای عظیمی به رژیم صهیونیستی کرده نه اینکه ما باعث آن باشیم بلکه خود انقلاب ما این منطق را پخش کرده و به دکترین انقلاب و دکترین مقاومت که پرچمدارش هستیم برمیگردد و الا کمکهای تسلیحاتی مرحله بعدی است. آنچه در کرانه باختری میگذرد _ اگرچه مانور رسانهای کم انجام شده _ اما حقیقتاً یک حادثه بسیار عظیم و بسیار تاثیرگذار در احقاق حقوق فلسطینیان است لذا من مجدداً میخواهم جمعبندی کنم که مسائلی که در منطقه ما میگذرد یک شطرنج با بازیگرهای چند وجهی است و عدم استقرار فراوانی را دارد. ما به علت اینکه مبنای کارمان، بر مبنای حضور است و بازیگری ما دارای یک پایگاه استراتژیک، ثابت و محتمل هست ان شاءالله نتایج مهمی در آینده خواهد داشت. ما نوسانهای مقطعی را با منافع دراز مدت باید ارزیابی کنیم.
کاری که روسیه یا چین انجام داد آیا یک اشتباه محاسباتی و ندانستن دقیق ماجراست یا بخشی از بازی و استراتژی آنها درباره ماست؟
به نظرم اشتباه محاسباتی نیست، آنها یک استفاده سریع مقطعی را به یک استفاده طولانیتر ترجیح دادند چون متوجه بودند این قضیه روابط آنها با این کشورها انتهای خیلی روشنی ندارد و آنها هم متوجه هستند روابط چین با عربستان فقط تا جایی که آمریکایی ها او را قبول داشته باشند پیش میرود؛ آنها این را کاملاً میفهمند که دولت عربستان توان این را ندارد که در برابر خواست آمریکا بایستد و در کوتاه مدت آمریکاییها میخواهند نیاز روسیه در اتکایش به ایران کاهش پیدا کند و با این موضع گیریها ایران دلخور شود اما در دراز مدت، روسها و چینیها میدادند روابطشان در این منطقه با پارامترهای حضور و نفوذ آمریکا بسیار محدود است؛ اینها همین فرصت فعلی را گفتند استفاده کنیم چون آینده معلوم نیست چیست و درست عکس روابط با ایران است.
روابط با ایران آینده بسیار خوبی دارد چون کسی روی ما نمیتواند نفوذ داشته باشد و روابط با ایران پایدار است و دنبال این مانورهای سیاسی با ایران نیستند؛ در عین حال به نظرم اشتباه آنها باید محکوم شود یعنی آنها هم شأن خودشان را پایین آوردند. کشورهایی با وسعت چین و روسیه نباید برای منافع خیلی کوچک سریع اقداماتی کنند که در سطح کشورهای ضعیفتر و کوچکتر هست و باید در روابطشان اعتمادسازی کنند لذا مواضع وزارت خارجه ما در این زمینه و محکوم کردن این اقدامات کاملاً معقول است.
یعنی روسیه و چین هم در پازل اشتباهی قرار گرفتند که بخشی از سناریوی آمریکا بود؟
دقیقاً؛ اینها به امید جذب منافع کوتاه در پازلی که آمریکا طراحی کرده بازی کردند و به نظرم هر دو فریب خوردند و زمان این فریب را نشان میدهد یعنی اگر فکر کرده باشند که کشوری مثل امارات یا عربستان یا بحرین و کویت و... دیگر از آمریکا فاصله گرفتند و میخواهند مستقلاً عمل کنند به نظرم فهمشان از شرایط کاملا قابل سوال است.
منبع: خبرگزاری تسنیممنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: خلیج فارس لاریجانی شورای همکاری چین و روسیه بین المللی خلیج فارس دراز مدت سرپل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۲۸۵۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جعل نام خلیجفارس کار انگلیسیهاست
بیبیسی، نخستین رسانهای بود که در جهان نام مجعول «خلیج عربی» را سر زبان اعراب انداخت.
به گزارش مشرق، بیبیسی، نخستین رسانهای بود که در جهان نام مجعول «خلیج عربی» را سر زبان اعراب انداخت.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا هم نخستین رئیسجمهور این کشور بود که در طول تاریخ به نقشه و اسناد بیاعتنا شد و این نام جعلی را بر زبان آورد.
انگلیس در کنار گسترش پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد؛ بنابراین، ما در عین حال که باید به حفظ تمامیت ارضی خودمان و حفظ منافع و مرزهایمان که مسئلهای انکارناپذیر است، در عمل و زبان تأکید کنیم، باید بدانیم که این حرکت از ناحیه استعمار است.
ما حاضر نیستیم سر سوزنی از مسائلی مانند نام واقعی و قدیمی خلیجفارس و مرزهای خود بگذریم. اینها خلاصهای بود تا به مناسبت روز خلیجفارس(دهم اردیبهشت) روزنامه همشهری با قاسم تبریزی درباره همه جوانب نام مجعول «خلیج عربی» به جای «خلیجفارس» به گفتوگو بنشیند که در ادامه می خوانید.
نخستین کسی که نام مجعول «خلیج عربی» را بهکار برد، چهکسی یا چه رسانهای بود؟
رسانه انگلیسی بیبیسی بود. جمال عبدالناصر در سالهای ۱۳۳۹و ۱۳۴۰با شاه درگیر شد و در مسئله پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد، اما پیش از او انگلیسیها این نام را بهکار بردند.
انگیزه بیبیسی برای این مناقشه چه بود؟
درگیری بین ایران و کشورهای حاشیه خلیجفارس؛ چراکه به مرور زمان آمریکاییها به ایران مسلط شده بودند، اما کشورهای حاشیه خلیجفارس هنوز مستعمره انگلیس بودند. این اختلاف، اساسی بود و طراحیاش توسط حرکت استعمار شکل گرفت تا حرکتی حساب شده به شمار رود که آثار بلندمدت هم دارد.
ما ایرانیها برای حفظ منافع ملیمان در این بین چه کار میتوانیم انجام دهیم؟
اول عمومیت بخشیدن به نقشه ایران و خلیجفارس است. نقشههای ما مربوط به سال ۱۶۰۰میلادی است. از نظر تاریخی هم که مشخص است. دوم اینکه باید حرکت استعمار در منطقه را شناخت؛ چراکه انگلیسیها قریب به ۲۰۰سال قبل به منطقه آمدند و شروع به نفوذ و برنامهریزی کردند. حتی کوچ خاندانهایی از شبهجزیره نجد و حجاز به جزایر خلیجفارس جزو برنامههای مدون و از پیش تعیین شده آنان بود.
به تعبیری میتوان روی همین برداشت عنوان کرد کسانی که امروز در بحرین حاکم هستند، اصلا بحرینی نیستند. اتفاقاً در آن منطقه بهطور مثال همه شیعه بودند و اینگونه طیفهای خوارج یا سنی متحجر را وارد بحرین و خلیجفارس کردند و در بحرین حاکمیت را بهتدریج به آنها سپردند. خلاصه برنامهریزیهای حساب شده طی این ۲۰۰سال که از سوی دیگرو برخلاف حرکت های آنها به انقلاب اسلامی منتج شد را در منطقه بهوجود آوردند.
جمهوری اسلامی ایران با گذشت ۴۵سال از انقلاب اسلامی، چه شیوهای را در قبال این سیاست موذیانه اتخاذ کرده است؟
جمهوری اسلامی ایران به نام خلیجفارس تأکید داشته و دارد. عموما شورای کشورهای خلیج را آمریکاییها پس از انقلاب اداره کردند. آمریکاییها هم پس از انگلیسیها و بعد از انقلاب در دایره ایرانهراسی به این سیاست دامن زدند، اما ایران همچنان بر حق حاکمیت خودش و نام خلیجفارس مصرانه تأکید دارد.
شما اشراف کاملی بر تاریخ پهلوی اول و دوم دارید. رژیم شاه در حوزه خلیجفارس و نامگذاری مجعول خلیج عربی چه سیاستی را دنبال میکرد؟
آنها بهدلیل سلطه انگلیس و آمریکا بیتفاوت از اصل موضوع میگذشتند و شاید در مواردی روی نام تکیه میکردند.
نمونه بارز این مصداق در چه موردی بهطور بارز خودش را نشان میدهد؟
در مورد بحرین. نامهای سال ۱۳۴۵داریوش همایون به هویدا مینویسد که اصلا بحرین چه ارتباطی به ما دارد؟! ما آنجا نه منافعی داریم و نه آنجا ارزشی برای ما دارد. او در آن نامه مینویسد که آنجا مشتی عرب هستند که گرایش به فارسی هم ندارند. این اتفاق درست ۳سال قبل از آن رخ داد که بحرین را جدا کردند. از سالهای ۱۳۴۵هم مذاکرات پنهانی بین آمریکاییها و انگلیسیها با ایران انجام شد و اسنادش موجود است.
اسدالله علم در خاطراتش بارها اشاره میکند که ما درباره بحرین مذاکره کردیم، اما هیچکس نمیگوید که چه اقدامی صورت گرفت. نهایتاً آخرین تیر خلاص را اردشیر زاهدی که خودش از اعضای سازمان سیا بود، بر پیکر ایران وارد کرد و بحرین از ایران جدا شد. کشورهای دیگر هم اسنادی از دوره رضاشاه و محمدرضاشاه در اختیار دارند که مرتباً رضاشاه به حضور انگلیسیها در بحرین اعتراض میکند.
مردم بحرین که آنجا استان چهاردهم ما محسوب میشد، برای سفر کردن به شیراز و بوشهر، به اصرار و ابرام انگلیسیها مجبور بودند گذرنامه بگیرند! اسناد این بخش در مجله مطالعات تاریخی موجود است. حکومت پهلوی بیتوجه به این ارتباطات بود و در بهترین حالت فقط اعتراض میکرد. از نظر سیاسی هم به خصوص از دوره سلطه آمریکا بر ایران، شاه و ساواک از نظر سیاسی علیه عراق، مصر و سوریه موضع میگرفتند.
بیشتر اقدامات رژیم پهلوی دوم هم حراست از کارهای آمریکا و انگلیس است. نقش سناتور مسعودی هم که در مواردی سندی وجود دارد که او هم رشوههایی دریافت میکرد، روشن است.
سیاست رژیم شاه در قبال خلیجفارس به همینها خلاصه میشد؟
حاکمیت پهلوی در دوران رضاشاه ذیل سیاست جاری انگلیس در منطقه بود. در دوره محمدرضا خصوصاً پس از کودتای ۲۸مرداد، باز ذیل سیاست جاری آمریکا قرار داریم؛ پس نخست، سیاست آمریکا، خطمشی تعیین میکند. دولت برای آنها چنان بیاهمیت بود که وقتی در مجلس مطرح کردند چرا بحرین جدا شد، هویدا گفت: دختری بود که به خانه شوهر رفت! این گزارش به خودی خود سندی است که چاپ شده و وقیحانهتر از این نمی توان درباره بحرین نظر داد. آنها هیچیک، آن قیود را نداشتند و نمیپذیرفتند. کما اینکه در عهدنامه سعدآباد همینطور است. او بخشی را به کمال آتاتورک بخشید. به معنای واقعی کلمه ذیل سیاست کشورهای خارجی حرکت میکردیم و خودمان را در سایه و آینه آنها میدیدیم و به جای میآوردیم و خبری از استقلال نبود. حال، قاجار مستقل بود اما بیعرضه و بیلیاقتیاش را در همه امور نشان میداد. شاه در مورد خلیج فارس هیچ تقیدی حس نمیکرد.
چرا؟
چون خودشان توسط استعمار در رأس کار بودند و باید در سایه اهداف آنها حرکت میکردند.
ترامپ ظاهراً نخستین رئیسجمهور آمریکاست که نام خلیجفارس را در گفتارش به خلیج عربی تغییر داد. نظرتان درباره او و موضعش چیست؟ چون به هر حال همه روسای جمهور آمریکا قبل از او دستکم در گفتار رعایت کردهاند که برای ذکر نام خلیجفارس به نقشهها و اسناد قدیمی پایبند باشند. نظر و موضع شخصیتان درباره جهتگیری او چگونه است؟
به قول خود آمریکاییها، او که قدری از نظر عقل کم دارد و دیوانه است. حال نمیخواهم آن عبارت زشت را بهکار ببرم، اما رؤسای جمهور آمریکا چه جمهوریخواه و چه دمکرات، براساس منافع ملی و موقعیت جهانیشان سخن میگویند.
پس نباید چندان از سخن آنها ناراحت شد؛ چراکه دیکتهای است که خود حاکمیت به آنها میگوید. آنها مجری و بازیگر عرصه سیاست البته در سطح کلان هستند. از ۱۳۲۰تا به امروز ما وقتی این ۸۰سال را رصد میکنیم، علیه منافع و اقتدار یا استقلال ملی ما تفاوتی بین جمهوریخواهان و دمکراتها وجود ندارد.
مطالبی که مطرح میشد، سیاست جاری آنهاست؛ حال میخواهد جیمی کارتر باشد یا کندی که خودش را بهعنوان مدافع صلح جهانی مطرح میکرد یا نیکسون بهگونهای دیگر.
آنها تفاوتی ندارند و عمدتاً چیزی مطرح نمیکنند که به منافع و موقعیتشان آسیب بزند؛ لذا در مسائلی مانند خلیجفارس با هم مشترکاند؛ بنابراین توصیه میکنم که اتفاقاً خیلی عادی به آن مسائل بنگریم؛ چراکه همان حرفها را دیگران در آمریکا بهگونهای دیگر زدهاند؛ مثلا کارتر مطرح کرد که ما در منطقه منافع داریم و امام(ره) از ابتدا با همان یک جمله کارتر برخورد کرده و فرمودند: آنها چه حقی دارند که در خلیجفارس منافع داشته باشند؟! هر یک با ادبیاتی میگویند اما عمدتا منافع اصلیشان را درنظر میگیرند.
بهعنوان مورخ و تاریخدان میخواهم نظر شما را در اینباره بدانم که چرا برخی خوانندگان خارج از کشور (لسآنجلسیها) و مشخصا کسی که ترانهای با نام خلیج همیشگی فارس داشت، بهرغم موضعگیریهای سیاسی در زمینههای دیگر، جرأت خواندن ترانه خودش را در کشورهای حاشیه خلیجفارس ندارد. او اتفاقاً میگوید من آدمی سیاسی نیستم، اما بهخودش اجازه میدهد که درباره سیاستهای خرد و کلان اظهارنظر کند. چرا چنین جمع اضدادی وجود دارد؟
اینها ۳دستهاند؛ یک دسته رجال سیاسی، درباری و نظامی حکومت پهلویاند. آنها با همان ایدئولوژی شاهنشاهی ابراز نظر و تصمیمگیری میکنند و خطمشیشان همین است.
دستهای دیگر، تحصیلکردگان غرب هستند که نسل دومشان مثل ولیرضا نصر یا هوشنگ امیراحمدی مستقیم یا غیرمستقیم مشاور کاخسفیدند. اینها براساس منافع آمریکا صحبت میکنند.
دسته سوم آدمهای عادی را دربرمیگیرند؛ کسانی که پیش از انقلاب یا پس از انقلاب اینجا کبابی یا مغازه داشتند یا به نوعی تجارت یا معاش میکردند. آنها تعلقاتی نسبت به ایران و جامعه و فرهنگ و مردم ایران دارند، اما در مسائل سیاسی کمو بیش تحتتأثیر رسانههای غربی هستند. در خاطراتشان هم این مهم عیان است.
خوانندهای از این دست در کدام دسته جای میگیرد؟
لاجرم در دسته سوم. همه فعالیتشان بستگی به روحیه خودشان و جو حاکم کشوری دارد که در آنجا مقیم هستند.
دانش سیاسی این عده را در بستر تاریخی چگونه ارزیابی میکنید؟
متأسفانه دانش سیاسی لازم را هم ندارند و بیشتر از روی احساسات واکنش نشان میدهند.
تکلیف ما امروز با موضوع نامگذاری خلیجفارس و خلیج عربی چیست؟
این موضوع ابزاری است تا ما را آزار دهند. گاه ذهن ما را از مسئله اصلی دور میکنند و گاه نزدیک! در اینکه خلیجفارس مربوط به تاریخ چند هزار ساله ایران است، هیچ شکی نیست؛ حتی تا عربستان و یمن جزو خاک ما بوده است. اینجا یک مسئله تاریخی مطرح است و دیگری جغرافیای تاریخی. آنچه حداقل برایمان باقی مانده، باید حافظش باشیم؛ آن هم بهگونهای که کوچکترین خدشهای به آن وارد نشود، اما در عین حال بازی استعمار را نباید فراموش کرد؛ یعنی وقتی او میگوید خلیج فارس یا خلیج عربی، در هر دو حال میخواهد ما را با کویت، کشورهای منطقه و کل جهان عرب دربیندازد.
در عین حال که خلیجفارس جزو مسلمات غیر قابل انکار ماست و این منطقه متعلق به ما بوده و هست؛ گرچه امروز دیگر درباره بحرین ادعای مالکیت نمیکنیم و پذیرفتهایم که در گذشته و در زمان شاه آنجا کشور شده و اروپاییها خیانت کرده اند، اما بحرین را محترم میشماریم. اینها جملگی جمع اضداد نیست، بلکه همانگونه که آن کشور برای ما محترم است، حفظ و حراست مرزهای ما در شمال، جنوب و شرق و غرب محفوظ خواهد بود. در عین حال نغمههای استعمار برای جدایی و اختلاف موضوعی دیگر است.
خلیج فارس خانه ما است
رهبر معظم انقلاب:اینکه امروز شما میبینید دشمنان حرفهای بزرگتر از دهان خودشان میزنند، همهاش قابل پاسخگویی است از سوی ملّت ایران. مینشینند طرّاحی میکنند که ایران باید در خلیجفارس رزمایش نظامی نداشته باشد؛ چه غلطهای عجیبغریبی! او از آن طرف دنیا میآید اینجا رزمایش راه میاندازد؛ شما اینجا چهکار میکنید؟ خب بروید در همان خلیج خوکها؛(۱۰) بروید آنجاها و هرجا میخواهید رزمایش [کنید]. در خلیجفارس شما چهکار میکنید؟ خلیجفارس خانهی ما است. خلیجفارس جای حضور ملّت بزرگ ایران است؛ ساحل خلیجفارس بهاضافهی سواحل زیادی از دریای عمّان، متعلّق به این ملّت است؛ باید حضور داشته باشد، باید رزمایش کند، باید اظهار قدرت بکند. ما ملّتی هستیم با تاریخ، قدرتمند.
بیانات رهبری در دیدار معلمان و فرهنگیان بیانات رهبری در دیدار معلمان و فرهنگیان- ۱۳ /۱۳۹۵/۰۲